گارسون و کافه دار

ساخت وبلاگ
مرد وارد کافه شد، به سمت بار رفت و یک آبجو سفارش داد.
گارسون گفت: حتماً قربان حساب شما میشود یک سنت.
مشتری با حالت متعجب پرسید: فقط یک سنت ؟ بعد به منو نگاه کرد و پرسید: قیمت یک استیک آبدار و یک بطری شراب چقدر میشود؟
گارسون جواب داد: یک دلار..
مشتری پرسید: چطور ممکن است تا این اندازه ارزان باشد ،  مالک کافه کجاست؟
گارسون جواب داد: طبقه بالا پیش همسر من.
مشتری پرسید: اون در طبقه بالا چه کاری با همسر تو انجام میده؟
گارسون جواب داد: همون کاری که من با کاسبی اون انجام میدم!!!

 

داستانهای کوتاه...
ما را در سایت داستانهای کوتاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alishskyo بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 18 ارديبهشت 1398 ساعت: 0:38