داستانهای کوتاه

متن مرتبط با «شامپو آراس کر» در سایت داستانهای کوتاه نوشته شده است

ابتلای دو همسایه به ویروس کرونا

  • میگویند در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم دعوا داشتندروزی با هم قرار گذاشتند هر کدام یک دارو بسازند و به دیگری بدهند  یکی بمیرد تا دیگری در آسایش باشد .یکی از همسایه ها رفت به عطاری بازا, ...ادامه مطلب

  • ختنه کردن از کجا آغاز شد

  • برنابا یکی از حواریون عیسی مسیح نقل میکند ( مرقوم شده در انجیل برنابا) که از ایشان چرائی دلیل ختنه را پرسیدیم و ایشان چنین فرمودند :بدرستي كه چون حضرت آدم،انسان نخستين،طعامی را در بهشت خورد  كه خدايش , ...ادامه مطلب

  • حال کردن

  • راهنمایی بودم که در انشا نوشتم "چقدر بوی پرتقال روی بخاری حال میدهد" و معلم بعد از بیان جمله "گه نخور" سه عدد مداد  را لای انگشتانم خورد کرد که بفهمم "حال" کلمه خوبی نیست و هرجایی کاربرد ندارد. لااقل , ...ادامه مطلب

  • کرامت هندی

  • در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی , زد. شهروند ساده هندی , چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد...اف, ...ادامه مطلب

  • شامپو

  • خاطره جالب مرتضی فنونی زاده از تیم ملی؛ راستی داستان شامپو چی بوده؟  والا این قضیه بر میگرده به بازیهای آسیایی سئول. قبل بازی با کره جنوبی توی نیمه نهایی یه تمرینی داشتیم که بعدش رفتیم برای دوش گرفتن. آقای وطنخواه هم تاکید کرده بودن که سریع دوش بگیرید چون مرحوم پرویز خان دهداری هم خیلی روی نظم حساس بودن. آقا ما رفتیم زیر دوش آب گرم بعد از اینکه شامپو زدم هر چقدر سرم رو میشستم کف روی سرم تموم نمیشد! نگو اینور آقای پنجعلی و حاجیلو هی داشتن شامپو میریختن رو سرم. منم هر چقدر میشستم تموم نمیشد. از اون ور هم یه دفعه آقای وطنخواه اومد گفت بیاید دیگه دیر شد. من هم دیدم دیگه نمیشه کاری کرد همونجوری خودم رو خشک کردم گفتم میرم هتل دوباره سرم رو میشورم. اومدیم هتل اینقدر خسته بودم خوابم برد و صبح هم دیگه وقت نشد دوش بگیرم. رفتیم برای بازی نیمه نهایی با کره جنوبی که مستقیم هم داره پخش میشه برای تمام دنیا. طرفای دقیقه 30 بود که بارون گرفت. آقا هیچی دیگه ما سرمون شروع کرد به کف کردن. من هم هر بار بلند می شدم برای سر زدن یه دفعه کلی حباب و کف هم کنار توپ درست میشد. دیگه کاپیتانشون شاکی شد رفت داور رو ,شامپو,شامپو ژیوار,شامپو رنگ,شامپو کلیر,شامپو ضد ریزش مو,شامپو آلپسین,شامپو پرژک,شامپو ضد شوره,شامپو رنگ تونیکا,شامپو آراس کر ...ادامه مطلب

  • درمانگاه زکریای رازی

  • ﯾﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺵ ﺍﺧﻼﻕ ﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ.ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﺧﺪﻣﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺁﺭﻭﻡ ﻭ ﻣﺘﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ، ﺟﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺑﭽﮕﯿﻤﻮﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯿﺸﻮ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﻰ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﺎ ﻭﻟﻊ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺵ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ.ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻫﺮ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ. ﺑﻠﺪ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﻡ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﻴﺎﻡ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻣﯿﮕﻢ.ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻗﻀﯿﻪ ﯼ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﻛﺮﻳﺎﻯ ﺭﺍﺯﻯﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ.ﺯﮐﺮﯾﺎﯼ ﺭﺍﺯ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها