ابتلای دو همسایه به ویروس کرونا

ساخت وبلاگ

میگویند در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم دعوا داشتند
روزی با هم قرار گذاشتند هر کدام یک دارو بسازند و به دیگری بدهند  یکی بمیرد تا دیگری در آسایش باشد .
یکی از همسایه ها رفت به عطاری بازار قوی ترین سم را خرید و به همسایه داد که بخورد
همسایه سم را خورد و رفت به خانه اش , او قبلا به خدمتکارانش گفته بودحوض را پر از آب گرم کنند  و یک ظرف دوغ پر نمک آماده سازند

همینکه به خانه رسید ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و در آب حوض فرو رفت , کمی شنا کرد و پس از آنکه معده اش تمیز شد  رفت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد , همسایه را دید , گفت حالا نوبت من است که برایت سم درست کنم .
او رفت در بازار یک نمد بزرگ خرید و دوتا کارگر آورد در زیر زمین و به آنها گفت شما هرروز صبح تا شب فقط وظیفه دارید با چوب این نمد ها را بکوبید .
همسایه هرروز میدید که طرفش هر لحظه دارد مواد سم را می کوبد و نگرانی سراسر وجودش را گرفت ' خدایا این چه سمی است که هرروز دارد می کوبد ؛
پس از چند روز بدون اینکه سمی رد و بدل شود همسایه از استرس مرد ..

داستانهای کوتاه...
ما را در سایت داستانهای کوتاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alishskyo بازدید : 175 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 14:14