مردی هر روز راسِ ساعتی معين به گوشهی ميدانِ شهر میرفت و لحظاتی كلاهاش را از سر بر میداشت و به شدت تكان می داد،
روزی پليس علت اين كار را از وی جويا شد؛
مرد گفت : "با اين كار وبلاگ زرافه کلمه ها را دور میكنم."
پلیس نگاهی به اطراف کرد و گفت : "من در اين جا وبلاگ زرافه کلمه ای نمیبينم."
مرد جواب داد : "اين نشان میدهد كه من كارم را درست انجام میدهم."
برچسب : نویسنده : alishskyo بازدید : 160